چرا تمايلات جنسي انسان انقدر متنوع است؟
تکامل پاسخ جدیدی ارائه می دهد.
نويسنده: دكتر ليكسينگ سان
ترجمه: پژمان آذر | روانشناس باليني
انسان ها طیف رنگارنگی از تنوع هستند، به ویژه در مسائل جنسی. فقط نگاهی به مخفف در حال گسترش LGBTQIA2S+ بیندازید که شامل افراد لزبین، همجنسگرا، دوجنسگرا، ترنسجندر، دگرباشان، ميان ژاد{دو جنسه} ، غیرجنسی و دو روحیه است. نظرسنجیها نشان میدهد که بین 2 تا 10 درصد از ما بدون توجه به مرزهای فرهنگی، به جذب همجنسگرایان تمایل داریم. اما چرا این تنوع اقلیت های جنسی در تمدن های سراسر جهان ادامه دارد؟
به طور خلاصه: این کار تکامل است. رفتار همجنس گرایان مختص ما نیست و سراسر مهره داران و حتی حشرات را پوشش می دهد. در گونه ما، تنوع ترجیحات جنسی احتمالاً به یک هدف انطباقی منجر ميشود، به ویژه در زمینه های تاریخی خاص. این نظریه از یک مطالعه پیشگامانه اخیر که در(Science Advances) منتشر شده است، پشتیبانی می شود.
نویسندگان سیلیانگ سانگ و جیانژی ژانگ از دانشگاه میشیگان با بررسی گنجینه بانك اطلاعات زيستي بریتانیا، ديدگاه نو و شگفت انگيزي را بيان ميكنند. یافتههای آنها نشان میدهد که مردان دوجنسگرا و همجنسگرا، وقتی با همتایان دگرجنسگرا خود مقایسه میشوند، اغلب مسیری را با فرزندان کمتر یا سازواري داروینی (آمادگي باروري) كمتر در اصطلاح فرگشت طی میکنند. با این حال، مردان دوجنسگرا از این نظر کمتر آسیب می بینند.
اما مردان دوجنسگرا چگونه می توانند این کمبود تناسب اندام بین خود و مردان دگرجنسگرا را جبران کنند؟
این ما را به یک مطالعه قبلی می برد، که نشان می دهد دگرجنس گرایان حامل ژن های همجنسگرا تمایل دارند شرکای جنسی بیشتری داشته باشند. شایان ذکر است که بسیاری از جوامع باستانی و سنتی تک همسری نبودند بنابراین، مردانی که دارای شرکای متعدد هستند، فرزندان بیشتری از خود به جای گذاشتند و میراث ژنتیکی خود را در همه جا گسترش دادند.
به شخصیت های تاریخی مانند مولا اسماعیل خونخوار فکر کنید که ظاهراً پدر 888 فرزند است، یا گسترش گسترده ژن های مرتبط با شخصیت هایی مانند چنگیزخان یا فاتحان اسپانیایی. اما فراتر از این موارد شدید، این تمایل مردان به ریسکپذیری بود که اغلب با برخوردهای جنسی بیشتر و در نتیجه فرزندان بیشتر مرتبط بود.
بنابراین، این چطور به ژنهای دوجنسگرا گره میخورد؟
به نظر میرسد که این ژنها ممکن است افراد را نه تنها به رفتار دوجنسگرایانه، بلکه در معرض تمایلات ریسکپذیرانه نیز مستعد کنند و این یک ارتباط کلیدی است، به ویژه در جوامع پیشامدرن که در آن مردان ماجراجو ممکن است با احتمال بیشتری روابط جنسي زياد و كنترل نشده اي داشته باشند. بنابراین، ژنهای جسورانه مرتبط با دوجنسگرایی مردانه فقط به ترجیح جنسی مربوط نمیشوند. آنها همچنین دارای مزیت تناسب اندام هستند، زیرا محققان به درستی آنها را به عنوان "افراد مناسب باروری" توصیف می کنند.
اکتشافات سونگ و ژانگ نیز یک واقعیت تلخ را ترسیم می کند: در حالی که جای تعجب نیست که زنان همجنسگرای امروزه می توانند روش های مصنوعی را برای باردار شدن انتخاب کنند اما مردان همجنسگرا که منحصراً جنسیت خود را می خواهند با سخت ترین ضربه به تناسب باروری خود روبرو می شوند و گهواره هاي خالي خود را تماشا ميكنند.
اما به چه شکل میشود وجود مردان همجنسگرا با اینکه امکان باروری را ندارند را از دریچه تکامل توضیح دهیم؟
یک سناریو نشان میدهد که در میان افراد دگرجنسگرا، برخی ژنهای مرتبط با همجنسگرایی در ژن آن ها وجود دارد و با این افرا با روابطی که دارند این ژن ها را به نسل های بعدی منتقل میکنند چون همانطور که گفته شد این افراد روابط جسورانه بیشتری هم از خودش نشان میدهند.
به این ترتیب، دور از ذهن نیست اگر به این احتمال فکر کنیم که برخی از فاتحان قدرتمند تاریخ ممکن است سردمدار انتقال ژن های همجنسگرایان باشند.
اما احتمال دیگری وجود دارد که ارزش بررسی دارد.
جامعه ای متشکل از زنبورهای اجتماعی، زنبورهاي بي عسل، مورچه ها، همتايان پستاندار آن ها و موش مول برهنه را در نظر بگیرید. اکثر آن ها کارگراني کوشا و مدافعاني بی باک هستند. علیرغم نقش اساسی آنها در حفظ گروه خود، آنها مستقیماً تولید مثل نمیکنند. در عوض این وظیفه را به ملکه محول می کنند. این استراتژی به ژن های مشترک بین اعضای گروه بستگی دارد. وقتی ملکه تولید مثل میکند، نه تنها ژنهای خود، بلکه ژن هاي كساني كه با او ژن مشترك دارند را نيز منتقل ميكند، بنابراین، همه سود می برند.
انتقال ژن از طریق خویشاوندان ژنتیکی به عنوان انتخاب خویشاوندی شناخته می شود و میتوانید آن را به عنوان رقابت در مسابقات ورزشی چندگانه مانند سهگانه، هفتگانه یا دهگانه در نظر بگیرید. پیروزی در گرو قهرمانی در یک رشته نیست بلكه در مورد کسب بالاترین امتیاز کلی است، حتی اگر در هیچ رقابتی اول نشوید.
در این بازی از میراث ژنتیکی، انسانها نیز برای انتقال رشتههای مشترک DNA ما مدتها به انتخاب خویشاوندی متکی بودهاند. به همین دلیل است که ما به طور غریزی با خویشاوندان ژنتیکی خود مهربان هستیم و آن ها را حمایت می کنیم و به راحتی زمان و منابع خود را فدای بهبود فرزندان، نوه ها، خواهرزاده ها، برادرزاده ها و پسرعموهای خود می کنیم.
ساختارهای اجتماعی سنتی ما که غالباً در خانوادههای بزرگ یا قبیلههایی که به طور هماهنگ با هم زندگی میکنند تجلی مییابد بهشتی برای "انتخاب خویشاوندي" به شمار مي آيد. در این حلقههای نزدیک، فرصتهای فراوانی برای تقویت تناسب ژنتیکی ما بدون مشارکت مستقیم در تولید مثل وجود دارد. این باور چنان به طور عمیق ریشه دوانده است که در برخی از جوامع سنتی کشاورز آسیای جنوب شرقی، یک مادر جوان ممکن است تصمیم بگیرد که اولین نوزاد خود را در صورت پسر بودن بکشد، زیرا معتقد است که یک دختر بهتر می تواند در تربیت بسیاری از فرزندان بعدی که او انتظار داشت به دنیا بیاورد کمک کند. . در این پرتو، حتی کسانی که به طور انحصاری طرفدار رابطه همجنسگرایان هستند و اين نوع از رابطه را انتخاب مي كنند، میتوانند جای پایی برای شکوفایی ژنهای خود بیابند.
منبع: Psychology Today